سفارش تبلیغ
صبا ویژن
< 1 2

نقد فیلم گیلانه

فیلم گیلانه اثری محترم اما تقریبا متوسط از یکی از بزرگان سینمای ایران یعنی رخشان بنی اعتماد است.داستان فیلم درباره ی مادری به شدت تاثیر گذار یعنی گیلانه است که تقریبا تمام عمر خود را صرف دختر آبستن خود و سپس پسر مجروح از جنگ برگشته اش می کند تا جایی که نمیتواند به مردی که دوستش دارد فکر کند و همه اینها از آثار جنگ نابرابر ایران و عراق است.

این فیلم که میتوان آن را جزیی از آثار دفاع مقدس محسوب کرد به مراتب از دیگر آثار این ژانر قوی تر می باشد و از کلیشه درآمده و کمی حرف برای گفتن دارد. شخصیت زن فیلم بسیار مقدس و پاک نشان داده شده و میتوان آن را به عنوان یک زن آسیب دیده از جنگ قلبا باور کرد.(که البته این نکته مدیون بازی بی نظیر معتمدآریا می باشد.)و خوبی این زن آن است که با زنهای فیلمهای عمیقا مبتذل تهمینه میلانی متفاوت است و با دیدنش به جای نفرت از او عاشقش میشویم.

چند صحنه ی قوی در فیلم مشاهده می شود که میتوان به صحنه ی کار کردن اسماعیل و نظاره کردن او توسط مادرش یا صحنه ی رقصیدن گیلانه که تاثیر گذاری عجیبی دارد اشاره کرد.حتی صحنه ای که اسماعیل زنگ را به صدا در می آورد تا مادرش از تلفن همراه آن مرد غیر انسان استفاده نکند از سکانسهای ماندگار سینمای ایران است.

از دیگر نکات مثبت میتوان به موسیقی درست - میزانسن و دکوپاژ قوی و به اندازه بودن دیالوگها اشاره کرد.نکته ی مثبت دیگر پایان هنرمندانه ی فیلم است که بیننده را به فکر وا میدارد.پایان نه پایانی است نا امید کننده نه پایانی است شاد مثل فیلمهای هندی.

اما فیلم کاستی هایی نیز دارد که مهمترین آن ریتم کند روند داستان است به طوریکه ممکن است بیننده با دیدن 30 دقیقه ی ابتدایی فیلم از ادامه ی تماشای آن منصرف شود.در بعضی سکانس ها فیلم سکوت خفه کننده ای دارد تا جایی که فراموش می کتیم که در حال تماشای یک فیلم هستیم و یکی از مهمترین مشکل فیلم آن است که بهترین حرفهایش را در بدترین قالبها منتقل می کند به طوریکه نمی توان آنها را باورکرد در صورتی که درست می باشند.(مانند صحنه ی سیگار کشیدن جوان دور از پدر مادر که نشان دهنده ی تفاوت نسلهای اسماعیل و اوست که به دلیل بد بیان شدن آن ذهن بیننده بدان جهت سوق پیدا نمی کند.)

در کل فیلم ارزشمند است اما ای کاش مانند دیگر آثار بنی اعتماد پرداخت بیشتری می شد.


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

نقد فیلم شمعی در باد

شمعی در باد فیلمی ضعیف به کارگردانی پوران درخشنده است. داستان فیلم در مورد جوان مترجمی است که اتفاقی با دختری آشنا می شود و شیفته ی مرام دختر می گردد اما در میانه ی فیلم او را از دست می دهد و به همین جهت به سمت مواد مخدر سوق پیدا می کند.

اما این داستان برای پوران درخشنده بزرگتر از اوست و میتوان این سخن را در فیلم مشاهده کرد.از آنجا که می توان دید مضمون فیلم در ابتدا بیشتر حقوق زنان است اما در میانه ی داستان به طور ناگهانی به سمت مواد مخدر و مضرات آن پیش میرود.البته در جاهایی  بی دلیل صحبتهایی از آرامش در زندگی نیز میشود.پس میتوان دریافت که کارگردان دچار نوعی سردرگمی در بیان مضمون است.

شعارگرایی فیلم بیش از حد است تا جایی که بیننده از اثر زده می شود و این اثر از ملودرام اجتماعی دور می گردد.

کارگردانی بسیار ضعیف می باشد.به چندی از مشکلات فیلم اشاره می کنم: 1-سکانس های طولانی و ملال آور بدون دیالوگ مفید2-مشخص نبودن روابط تا قسمت هایی از داستان به طوریکه در ابتدا احساس می شود مادر فرزین زن اوست.3-سکانسهای زاید از جمله سکانسهای جمشید(شوهر رویا)4-سکانسهای چندش آور و بدآموز مانند سکانس تزریق یا تهوع فرزین5-و مهمترین مشکل فیلم پایان آن است که به پایان فیلمهای هندی نزدیک می باشد.فرزین با یک ایدزی زندگی می کند و مدتی است مواد مخدر از طریق تزریق مصرف میکند اما در پایان جواب آزمایش او منفی است و او به راحتی مواد مخدر را ترک می کند.

در ضمن این یک پارادکس است.کارگردان در ابتدا از اثرات مرگبار مواد می گوید اما در پایان به بیننده امید میدهد حتی پس از استعمال مواد نیز می توان به زندگی خوش بازگشت.

در کل این فیلم یکی از ضعیف ترین آثار پوران درخشنده است.


نظر()

  


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ