سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نقد فیلم قصه پریا

قصه پریا یازدهمین فیلم و یکی از بدترین فیلمهای فریدون جیرانی می باشد.مضمون فیلم اجتماعی می باشد و کارگردان سعی کرده آن را تلخ جلوه دهد.قصه ی فیلم در مورد دختری متدین است که در حال مرور خاطرات پسر عمویش و زمانی نامزدش از طریق یک کاست میباشد.که ما همراه با فیلم به خاطرات سیاوش مسرور(پسر عمو)سفر میکنیم.

فریدون جیرانی اساسا کارگردان خوبی نیست و این موضوع را در سالهای اخیر به خوبی به همگان نشان داده است.او روز به روز بدتر می شود و هر فیلمش نسبت به فیلم قبل غیر قابل تحمل تر است.بعضی مواقع شک می کنیم که آیا واقعا او قرمز یا شام آخر را ساخته است؟

فریدون جیرانی با فیلمهایش بیان میکند که دلسوز جامعه است و می خواهد درد جامعه را به تصویر بکشد اما اساسا او جامعه ی ما را تخریب می کند.آقای جیرانی چرا در فیلم مسلمانان را اینگونه به تصویر می کشید؟منظور من آقای مسرور بزرگ(بیژن امکانیان) در فیلم است که نماد بسیاری از انسانهای متدین در جامعه ی ماست اما شما بدون تفکر این گروه را تخریب می کنید و از این شخصیت در فیلم کاریکاتوری می سازید که قصدی جز بیان تعاریف وهم آلود شما و فیلمنامه نویسان فیلمتان ندارد.یا حتی سیاوش مسرور که پاکترین شخصیت فیلم است و در ابتدا احساس می کنیم که قرار است شخصیت مثبت فیلم فردی از جنس دین باشد نیز به غیر دین کشیده می شود و حتی در ابتدا نیز چیزی از دینی بودن او نمی فهمیم.(حتی سکانسی از نماز خواندن او در فیلم وجود ندارد.)

بعد از این حرفها برسیم به نقد این فیلم پر مشکل که نمیدانیم از کجا مشکلات فیلم را بشماریم.فیلمنامه پر از مشکل است.چرا در عصر تکنولوژی خاطرات را از یک کاست می شنویم؟چه دلیلی دارد که این خاطرات ضبط شوند؟معتاد شدن تک تک شخصیتها مصنوعی و بی دلیل و نگهانی است و آقای جیرانی نشان داده همانطور که در صورتی نشان داد که هیچ اطلاعی از سبک تاتر ندارد برای این فیلم نیز هیچ تحقیقی در مورد مواد مخدر نکرده است.(از گریم وحشتناک سیاوش مسرور مدت کمی پس از کشیده شدن به سمت مواد مخدر مشخص بود).نکته ی بعد این است که ری اکشنها بدون منطق روانشناختی است و برعکس قرمز که کاملا با اصول روانشناختی منطبق بود این فیلم هیچ گونه انطباقی ندارد.

قصه ی پریا فیلمنامه ای پر از مشکل- ریتمی نا معلوم و کارگردانی بسیار ضعیفی دارد که حاصل سردر گمی کارگردان است.(که می توان این موضوع را در پایان بی نتیجه ی فیلم مشاهده کرد.)این فیلم ادای به تصویر کشیدن اعتیاد را در می آورد و در کل دغدغه ی آن چیز دیگری است.

هیچ سکانس تاثیر گذاری که فیلم را به یک ملودرام اجتماعی تبدیل کند وجود ندارد.این فیلم تفاوتش با فیلمهای مربوط به اعتیاد این است که عشق را نیز در داستان گنجانده است و برگ برنده ی جیرانی می توانست همین بعد از داستان باشد.اما با توجه به این که روی مسایل عاطفی در فیلم کار نشده این شانس نیز از دست رفته است و کارگردانی فیلم به صفر تبدیل شده است.

در مورد شخصیت پردازی نیز که جیرانی در آن تبحر خاصی دارد باید گفت که این فیلم حتی فاقد آن عنصر است چرا که برای مثال نقش آقای مسرور بزرگ بسیار تصنعی است و همانطور که گفتم کاریکاتور است.این نقش هویت پیدا نمی کند و تیپ باقی می ماند و تنها مترسکی است که با آن به بیان شعارهای مسخره پرداخته شده است.

اما در مورد بازی ها باید بازی مصطفی زمانی را تحسین نمود که توانسته از پس نقش سختش بر بیاید و بازی باران کوثری نیز مانند همیشه قوی می باشد.

و در پایان باید از بزرگی به نام استاد کارن همایونفر تقدیر کرد که بی شک در کار خود شماره ی یک است و اگر قطره ای فیلم احساس را بر می انگیزاند حاصل استعداد این بزرگ در آهنگ سازی می باشد.


نظر()

 نقدی بر...   


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ