نقد فیلم این زن حرف نمی زند
این زن حرف نمی زند فیلمی است به کارگردانی احمد امینی که از نام کارگردان می توان فهمید که سطح فیلم از چه قرار است.فیلم داستان وکیلی است که پرونده ی مربوط به یک زن قاتل را پذیرفته است که این زن حرف نمی زند به همین جهت وکیل کار سختی برای انجام این پرونده دارد.
این طرح داستان به شدت مصنوعی است که در اثنای فیلم می توان کمی و کاستی فیلمنامه را احساس کرد.بسیاری از مواردی که در فیلم وجود دارد لزومی برای وجود داشتن ندارند و یا اگر لزومی برای وجود داشتن دارند نمی توانیم دلیل آنها را بفهمیم و با آنها رابطه برقرار نمی کنیم.برای مثال من لزومی برای دزدیده شدن گوشی همراه خانم وکیل پیدا نکردم در حالی که کارگردان آن را چنان به تصویر می کشید که انگار بار اصلی داستان بر روی این قضیه می باشد.و یا نمی توان فهمید که قاتل چرا صحبت نمی کند و یا اگر صحبت نمی کند چرا ناگهان زبان به صحبت می گشاید؟آیا این اتفاقات برای پیش رفتن داستان مضحک فیلم نیست؟
فیلم مملو از صحنه های خنده دار و غیر قابل باوری است که حتی کارگردانان فیلمهای هندی نیز حاضر به ساختن آنها نیستند.برای مثال صحنه های دو نفری خانم وکیل و پسرش یا خانم وکیل و مادرش کاملا بیهوده است و تنها کارگردان می خواهد با قرار دادن این صحنه ها در فیلم فیلمش را در زمره ی فیلمهای اجتماعی قرار دهد.و یا نمی توانیم با آن دستیار وکیل بی مزه ارتباط برقرار کنیم و نمی دانیم این مرد بی مزه چه رابطه ای با خانم وکیل دارد و اصلا چرا اینقدر بر وجودش در فیلم تاکید شده است؟شاید برای اینکه فیلم زیاد از حد تلخ نشود و مردم به مرسی های او بخندند.
مهمترین مشکل فیلم پایان مضحک آن است که مانی که جو قیصری او را گرفته به صحنه ی قتل می رود وخودش را قاتل معرفی میکند و جالبتر از آن خانم قاتل که تاکنون جیک نمی زد به زبان می آید و اعتراف به قتل میکند و مانند فیلمهای چند قرن پیش با فلش بک به دیدن ماجرا می نشینیم.و در فلش بک متوجه نمیشویم که آیا بهروز زنش را به دست دوستش داده یا دوستش بی اجازه ی او به زنش تجاوز کرده است؟اگر که بهروز زنش را اجاره داده باید پرسید چرا؟مگر او یک مرد ایرانی نیست؟و اگر که سروش بی اجازه به زن دوستش تجاوز کرده کل فیلم زیر سوال می رود که مگر سروش عاشق بهروز نیست پس چرا به او خیانت می کند؟و یا اصلا بهروز چه دلیلی دارد که زنش را به آن خرابه می آورد؟
در کل متاسفم که زمان ارزشمندم برای چنین فیلمی تلف شد و ای کاش ما کارگردانان ذره ای به شعور بیننده احترام میگذاشتیم.و هنگامی که صبح از خواب بیدار می شدیم و طرحی به ذهنمان می خورد بدون پرداخت آن تصمیم به تصویر کشیدن آن بر روی پرده ی سینما ها نمی گرفتیم.
اگر بخواهیم نگاهی کلی به بازی ها بیاندازیم:بازی حامد بهداد دیدنی و تاثیر گذار است و ای کاش استعداد او در این فیلم هدر نمی رفت.بازی شهاب حسینی نیز جالب و دوست داشتنی می باشد.اما دیگر بازیگران نظیر کورش تهامی یا کتایون ریاحی به بدترین شکل ممکن به ایجاد نقش پرداخته اند
عناوین یادداشتهای وبلاگ