سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نقد فیلم آقا یوسف

آقا یوسف دومین فیلم سینمایی به کارگردانی علی رفیعی می باشد.که هرکس با دیدن دو اثر او می تواند پی ببرد که این کارگردان به شدت پسرفت کرده است.فیلم به زندگی یک مرد میانسال میپردازد که عاشق دختر خود می باشد و هر کاری می کند که دخترش نزد او بماند اما یک روز هنگام کار نظافت در یک خانه صدای دختر خویش را روی پیغامگیر تلفن صاحب آن خانه که مرد زن بازی است می شنود و باعث می شود که نگاهش نسبت به دختر عوض شود.

طرح داستان از همان ابتدا با تصور کردن اتفاق آغاز می شود و تا پایان نیز بر حسب اتفاق پیش می رود در حالی که برای فیلمی این چنین ریال نباید همه ی قضایا اتفاقی به یکدیگر مربوط شوند.البته باید به کارگردان حق داد زیرا او استاد تیاتر است و آشنایی آن چنان با سینما ندارد.این موضوع را می توان در میزانسنهای تیاتری او نیز در فیلم مشاهده کرد.

با وجود این حرفها طرح داستان می تواند جذابیتهای خوبی ایجاد کند و اتفاقات مهمی در بستر فیلم روایت شود اما کارگردان با هوشیاری عمل نمی کند و داستان فیلم را فدای وسواس خود در کارگردانی فیلم و صحنه برداری ها می کند طوری که از ابتدا تا پایان فیلم تنها به بیان یک موضوع و داستان در لوکیشنهای مختلف می پردازد.برای مثال اکثر سکانسها خانواده هایی را نشان میدهد که مشکل اساسی آنها تقابل نسل جدید و قدیم است .این خانواده ها تنها در طبقه ی اجتماعی با یکدیگر متفاوتند.

اما کارگردان پس از بیان داستانش سردرگم می شود و نمی تواند قصد خود را از بیان این داستانها بگوید.چرا که در ابتدا با نشان دادن داستان زن خیاط احساس می شود که علی رفیعی می خواهد به نقد زندگی اجتماعی نسل جدید و زشتی رفتار آنها بپردازد اما با کمی گذشتن از فیلم با سکانس پیرمرد مدرن روبه رو می شویم که آقا یوسف را نصیحت می کند و از او می خواهد که به دخترش آزادی بدهد و بگذارد دخترش هر آنچه را که دوست دارد تجربه کند.این کاملا با فرض اولیه ی کارگردان متناقض است.در پایان نیز که حق کاملا به دختر داده می شود و عملا کارگردان پدر زحمت کش را به شکست محکوم می کند به گونه ای که سر به زیر صحنه را ترک میکند.

کارگردان در این فیلم سعی کرده کارگردانی خود را به رخ بکشد که موفق نمی شود و نشان می دهد که هنوز برای کارگردانی در سینما آماده نیست چرا که فیلم طراحی صحنه ی بسیار ضعیفی دارد و موسیقی متن به هیچ وجه با اثر نمی خواند.از طرف دیگر برعکس فیلم ماهی ها عاشق می شوند از این کارگردان که بسیار فیلم گرمی بود و بیننده را به آرامش می رساند این فیلم یک فیلم بی روح و به دور از مدیوم های سینماست که با دیدن 30 دقیقه ی ابتدایی آن می توان پی برد که روی این فیلم اصلا پرداخت نشده و اثر حاصل بی حوصلگی خالق آن است.

مورد دیگری که در فیلم آزاردهنده است کامل نشدن شخصیت پردازی هاست که ما در فیلم اساسا با یک سری پوسته از شخصیتها طرفیم که تنها تکان می خورند و حتی زندگی نیز نمی کنند.پایان فیلم هم که می توان یکی از ضعیفترین فاکتورهای این فیلم در نظر گرفت چرا که با پایان یافتن فیلم چیزی به بیننده داده نمی شود و کاملا با بی خبری نسبت به شخصیت کاراکترها از سینما خارج می شویم.

اما تنها کار مثبتی که علی رفیعی در این کار موفق به انجام آن شده است بازی خوب گرفتن از بازیگران فیلم خود است.برای مثال مهدی هاشمی در این فیلم یک بازی استثنایی به نمایش گذاشته به طوری که احساس میکنیم او واقعا یک انسان دردکشیده اما رووف است.


نظر()

 نقدی بر...   


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ